نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 404
پيامبر به وى وعده اى داده است ابو بكر نيز آنچه او ادعا مىكرد بدون بينه داد و بعد جابر بن عبد الله حاضر شد و گفت كه پيامبر به من وعده داده بود كه مقدارى از مال بحرين را به من بدهد وقتى كه مال بحرين رسيد او ديگر فوت كرده بود . ابو بكر همين مقدار را بدون بينه به او پرداخت كرد . ( 1 ) مرحوم سيد بن طاوس مىگويد : حميدى اين روايت را در كتاب « الجمع بين الصحيحين » در حديث نهم از افراد مسلَّم از مسند جابر ذكر كرده كه گفت : ( آنچه ابو بكر داد ) شمردم همه آنها پانصد تا بود ابو بكر گفت مثل آن را بگير [1] . راوى رساله مأمون گفت : مأمون از اين تعجب كرد و گفت : آيا نمىبايست با فاطمه و شاهدانش مثل جرير بن عبد الله و جابر بن عبد الله رفتار شود ؟ و همان طورى كه ادعاى آنان را بدون بينه و شاهد پذيرفت ادعاى فاطمه را نيز بدون شاهد و بينه مىپذيرفت ؟ از اين پس مأمون فدك و عوالى را در دست محمد بن يحيى بن حسين بن على بن الحسن بن على بن ابى طالب قرار داد تا آن را آباد كند و غلَّه به عمل آورد و آن را در ميان ورثه فاطمه قسمت نمايد . فدك و امامان اهل بيت ( عليهم السلام ) از مسائل بسيار قابل توجه اين كه هيچ كدام از امامان اهل بيت بعد از « غصب نخستين » ، هرگز در امر فدك دخالت نكردند نه على ( عليه السلام ) در دوران حكومتش و نه امامان ديگر ، و افرادى مانند عمر بن عبد العزيز و يا حتى « مأمون » پيشنهاد كردند كه به يكى از ائمه اهل بيت ( عليه السلام ) باز گردانده شود و اين واقعا سؤالانگيز است كه اين موضعگيرى در برابر مسأله فدك به چه علت بود ؟ چرا على ( عليه السلام ) در زمانى كه تمام كشور اسلامى زير نگين او بود اين حق را به صاحبان اصلى باز نگردانيد ؟ اين سؤال را به طور مكرر از امامان اهل بيت نيز