responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 343


روزى مدارا و مواسا نماى .
چه بر ما و ايشان واضح و عيان است كه امر ولايت و خلافت بموجب حكم حضرت رب العزت و وصيت نبى الرحمة بشما متعلق و مقرر است نهايت آنكه اين جماعت بواسطهء حب جاه و منصب دنيا اين راه برداشتند چند روزى صبر نماى كه آخر حق تو بتو عايد بحق خواهد شد .
آنگاه عباس رضى الله عنه دست آن ولى الله را گرفته بمسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بمجمعى كه ابا بكر و عمر و اكثر انصار و مهاجر در آنجا حاضر بودند حاضر شدند .
گفت اى ابا بكر و عمر شما را اين همه سخت گيريها با اهل بيت خير البشر و اظهار عداوت و مخالفت با اين سلسله نيكو سير از چه وجهست .
ايشان هر دو گفتند كه ما را هيچ گونه بغض و عداوت با اهل بيت النبوة نيست نهايت آنكه چون اصحاب پيغمبر از انصار و مهاجر همگى بابا بكر بيعت كردند و بر خلافتش راضى شدند چه او شيخ مسن است و متحمل شدايد آلام و ايذاى ايام از ساير انام بيشتر مىگردد بايد كه شما بنى هاشم خصوصا على ( ع ) بر ابى بكر بيعت نمائيد .
چون عباس رضى الله عنه دانست كه آن جماعت بغير بيعت از على ( ع ) راضى و ساكت نميگردند كرة ثانيه شروع در نصيحت آن ولى رب العزت نموده گفت اى فرزند غلظت و عداوت اين امت بر ما و شما ظاهر است بيعت كن و ما و خود را از ضرر گزند اين جمع ناپسند مستخلص گردان .
آنگاه دست على ( ع ) را گرفته و در كف دست ابا بكر گذاشت امير المؤمنين حيدر ( ع ) بىآنكه بيعت بر ابا بكر كند دست از دست ابا بكر كشيد جمعى كه دورتر بودند چون آن شيوه را ملاحظه كردند و از حقايق گفت و شنود واقف نبودند چنان گمان كردند كه البته حيدر صفدر بر ابا بكر بيعت كرد و راضى بخلافت او گرديد .
ابو بكر نيز به همين معنى راضى شد و سكوت على ( ع ) را مغتنم دانست بعد از آن در ميان مردم اشتهار يافت كه حيدر كرار بيعت بر خلافت ابا بكر نمود .

343

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست