نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 335
كه آن حضرت را بمسجد پيغمبر نزد ابا بكر برند . حضرت فاطمه بنت سيد البشر چون حال ابن عم و شوهر بدان منوال مشاهده نمود در آن باب بيتاب گشته ميان شوهر و آن جمع يكسر حائل ميگرديد و نمىگذاشت كه حضرت ابو الحسن را از خانه بيرون برند . چون قريب بدر خانه رسيدند و خواستند كه آن حضرت را كشان كشان از عتبه خانه بيرون برند حضرت فاطمه ( ع ) ممانعت مىنمود و بهيچ وجه من الوجوه دست از آن حضرت برنميداشت . قنفذ تازيانه بر بازوى مبارك آن بضعه خير البرية زد بنوعى كه آن محل ضرب مثل دملوج و دنبل گرديد و اثر آن ضرب مانند نشان و داغ بر بازوى آن ساجده باقى ماند مع هذا دست از شوهر خود برنميداشت . چون آن جماعت در آن امر متحير ماندند در ساعت حقيقت حال بابا بكر رساندند كه فاطمه بهيچ نوع دست از على برنمىدارد و نمىگذارد كه ما او را بمسجد حاضر گردانيم ابا بكر به قنفذ پيغام داد كه فاطمه را بزنيد و او را از پيش على دور كنيد و على را بنزد من آريد . اهل نفاق چون اين سخن از ابا بكر شنيدند يك بار اتفاق نموده هجوم آوردند و خواستند كه دست فاطمه را از دامن على دور گردانند حضرت فاطمه بيكدست دامن على محكم گرفت و دست ديگر خود بعتبه باب مضبوط گردانيد . آن قوم ازدحام و هجوم آورده آن مطيعه رب العزت را در عضادت باب فشارش بىحساب دادند تا آنكه آن بضعه رسالتمآب تاب آن الم بيتاب نياورده بقوت تمام از حركت و كثرت ازدحام آن لئام بر زمين افتاد . يك ضلع از اضلاع آن بنت خير الانام بشكست و حملى كه در شكم آن سيده عالم بود ساقط گشت و از آن درد و الم آزار بسيار بسيار يافت و هميشه از آن كوفت صاحب فراش بود تا آنكه شهيد گشته در جوار پدر بزرگوار خود * ( فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ
335
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 335