responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 277


در آن زمان ابو بكر روى باصحاب و باقى ياران نبى المبعوث الى الانس و الجان آورده گفت اى اهل اسلام و ايمان اين دو نفر ابو عبيده و عمر دو شيخ بزرگ از سلسلهء قريشند بهر كدام ازين دو كس كه اراده و هوس داريد متابعت نمائيد .
در حال عمر و ابو عبيده از روى استعجال گفتند تا مثل شما شيخ كبير از اصحاب سيد البشر در ميان مسلمانان صغير و كبير بود هيچ احدى را رخصت بلكه قدرت اختيار اين امر خطير نبود دست پيش آر تا ما هر دو بشما بيعت نمائيم و در هيچ باب مخالفت اقوال و افعال تو ننمائيم .
بشير بن سعد انصارى گفت من سيم شما خواهم بود چون ايشان هر دو و بشير بخلافت ابى بكر بيعت نمودند انصار از قوم بشير كه سيد طايفه اوس بود چنانچه گذشت بلكه زمره‌اى از اقوام سعد بن عباده نيز مبايعت نمودند .
چون جمع كثير از انصار خزرج عدم رضاى بشير را در باب امارت سعد بن عباده ملاحظه نمودند دانستند كه بشير از روى حقد و حسد راضى به سعد سيد اهل خزرج نشد و تابع اهل هرج و مرج شد .
آن جماعت بخدمت سعد شتافتند و گفتند اى امير اختيار كار بدست شما نگذاشتند و جماعت اوس بمتابعت بشير مبايعت بآن شيخ كبير نمودند و ليكن سعد بن عباده چون بيمار بود و در بستر ناتوانى گرفتار و انصار در هنگام مبايعت ابى بكر هجوم و ازدحام بسيار نمودند و لگد از روى اختيار و بىاختيار بر فراش آن بنده مطيع ايزد غفار مىنهادند و زحمت بسيار باو مىرسانيدند فلهذا سعد از كثرت رؤيت مكاره و آزار فرياد برآورد :
كه اى انصار اين طايفه بىرويت در اقوال و كردار مرا به ضرب لگد نزديك بمدفن لحد رسانيدند بايد كه ايشان را از حضور من بيحضور دور گردانيده زياده ازين من رنجور را مغموم و مهجور نگردانيد .
عمر چون استماع كلام سعد نمود گفت اميدوارم كه خداى تعالى سعد بن عباده

277

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 277
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست