نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 278
را مقتول ساخته از ميان انصار و متابعين سيد الابرار بردارد سعيد كسى كه شقى را بقتل آرد . قيس بن سعد چون اين سخن از عمر شنيد في الفور از جاى جنبيد و بر محاسن عمر چسبيد و پيش خويش كشيد و گفت : اى پسر صحاك بزدل ترسنده در معارك جنگ و محافل هزبران تيز آهنگ هميشه تو از پيش ادانى و اراذل گريزنده بودى و در هنگامى كه شيران بيشه وغا و دليران عرصهء هيجا دست دلاورى از كمال شجاعت و تهورى بيرون مىآرند و با شوب طعن و زلازل حرب و ضرب سيوف رؤس شيخان عرب غير مالوف را مقطوع از مفاصل مينمايند ترا در آن معارك هرگز قدرت تنفس و تحرك نبود الحال از چه وجه اظهار اين حركت از تو بر منصه بروز رسيد . بخدائى خدا كه اگر يك موى از بدن سعد از حركت تو متحرك شود نوعى ترا بگريانم كه تا در ربقه حيات باقى مانى هرگز اثر سرور و بهجت بروى تو رجعت ننمايد و پيوسته بشدايد آلام و صعوبت ايام الفت و التيام داشته مغموم و مستهام باشى ترا چه ياراى اين جرات و قدرت اين تكلم است . ابو بكر گفت اى عمر در امثال اين محال با مردم مهل و مدارا ابلغ و اولى بلكه افضل و احرا است زيرا كه « العجلة من الشيطان و التانى من الرحمن » از قول انبياى اعيان است . در آن زمان سعد بن عباده روى بعمر آورده گفت يا ابن الصهاك الحبشيه و الله كه اگر مرا قدرت استقامت و قوت نهوض و اقامت ازين الم و مشقت بودى برخاسته دمار از روزگار تو برآوردمى وصيت و شجاعت و صداى جلادت بسمع تو بنوعى رسانيدمى كه منبعد در هيچ محل و موطن اصلا ترا حلاوت حيات در بدن نظارت نبوده و طراوت در تن باقى و ممكن نماند . بلكه ترا با رفقا و اصحاب ازين مقام و مآب اخراج نموده بهمان مرجع و ايابت
278
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 278