responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 201


چون حذيفة اليمان در جوف آن حجر مكان گرفت بعد از تفصى اندك زمان ديد كه همهء آن بيست و چهار نفر مشركان منافقان بر شتران سوار گشته در يمين و يسار آن اشرار با پيادگان بسيار ميگذرند و با يك دگر ميگفتند هر كه در اين معبر بنظر درآيد بايد تن او را بىسر گردانيد تا هيچ احد خبر بمحمد نرساند كه من فلان جماعت را در دامن عقبه ديدم زيرا كه محمد صلى الله عليه و آله و سلَّم بمجرد استماع قول مخبر تحقيق از سير و سلوك اين طريق متقاعد گردد و اصلا پيرامون اين عقبه نگردد و چون آن رسول بيچون ارتقاء باين جبل و تردد باين محل ننمايد تدبير ما در حق او باطل و ارادهء ما بىشبهه معطل ماند .
همگى و تمامى سخنان منافقان بحكم قادر سبحان بگوش حذيفة اليمان ميرسيد و او كلام آن طايفه را ذخاير خاطر خود ميگردانيد .
اما چون جميع منافقان از آنجا گذشتند و هيچ كس از آن ملاعين اخوان الشياطين در آن وادى نماند بلكه آن قوم مضل باعلاى آن جبل رسيدند و باطراف و جوانب آن جبل متفرق گشتند و در كمين سيد المرسلين نشستند و از روى بهجت و سرور ميگفتند كه هلاكت محمد در اين وقت نزديك رسيد و اجلش قريب گرديد چنانچه از اضطراب اصحاب و جميع ملتزمين ركاب از صعود جبل از خوف جان ممنوع گردانيد كه اول او قطع مسافت اين محل نمايد ، چون او تنها باين مكان رسد و از اصحابش كسى كه هم آورد با ما باشد همراه او نباشد البته تدبير ما موافق تقدير خداى تعالى گردد و اگر هزار جان داشته باشد يكى را از دست ما بيرون نتواند برد .
اين نوع هذيان و مزخرفات ميگفتند و باد بامر خلاق العباد جميع سخنان آن منافقان بىشعور خواه نزديك و خواه دور بگوش حذيفة اليمان ميرسانيد و او همگى آن را در ضمير و خاطر خود مضمر ميگردانيد .
چون آن جمع مضل در بالاى جبل در مكان و محل كه ارادهء كمين كردن آن قوم دغل بود متمكن گرديدند در آن وقت صخره كه حذيفة اليمان در آن مكمن متحصن

201

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 201
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست