responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 125


امارت مناسبت ندارد .
چهارم : آنكه در ميان عوام الناس مشتهر است كه در هنگام مكالمه و مجادله با يك ديگر ميگويند كه شما را در سر چيزى بسيار است و لهذا شما را ارادتها بيشمار است يحتمل كه ابو جهل اين معنى را ملاحظه كرده نيز از روى كنايه بحضرت سيد البريه نوشته باشد كه هوا و هوس سر شما زياده از آرزوهاى همه كس است لهذا شما را بر دعاوى بسيار محتمل ميگرداند . و الله اعلم بالصواب .
از حضرت ابو الحسن العسكرى عليه السّلام منقولست كه چون حضرت سيد البريه از مكه معظمه بمدينه طيبه مهاجرت فرمود و اهل يثرب از قدم بهجت و سعادت لزوم ايشان اظهار مسرت و بشاشت فراوان نمودند و آن را شرف خود دانسته فخر و مباهات بر اقاصى و ادانى ولايات ديگر مينمودند و ميگفتند ( بيت ) < شعر > زهى سعادت دنيا و دين زهى توفيق كه گشت منزل ما جنت و رسول رفيق < / شعر > و هميشه باستسعاد اين احسان بشكر ايزد سبحان رطب اللسان و عذب البيان بودند و چون اين خبر متوالى و متواتر از مدينه طيبه بسكنه مكه معظمه خصوصا بآن جماعت كافر على الخصوص ابو جهل مدبر رسيد بغايت متألم و حيران و اندوهگين و نالان گشتند و از غايت رشك و حسد آن طايفه متمرده * ( « فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ) * » پيش ابو جهل دغل رفتند و آن كافر بىحميت را از روى عناد و عصبيت بر ارقام اين كتابت داشتند و خاك مذلت و خوارى بر وجوه تيره شكوه خود انباشتند .
چون كتابت ابو جهل مصحوب يكى از كفره لئام بظاهر مدينه جنت قرينه بخدمت حضرت نبى الانام رسيد در هنگامى كه كافه اصحاب ابرار و عامه احبار طايفه يهود بنى اسرائيل و باقى كفار در خدمت رسول ايزد مختار حاضر بودند و جمعى از مؤمنان كه در آن محفل سامى و مجلس گرامى حاضر نبودند نبى الابرار امر باحضار و

125

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست