responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 427


پيوسته بر حقّ بوده و همراه حقيقتى ، و مخالفين تو بر باطل و گمراهى ، و همچنين ذرّيّه و اولاد پاكيزهء تو تا روز قيامت همين گونه‌اند .
112 - حضرت صادق عليه السّلام بواسطهء پدران گرامش عليهم السّلام نقل نموده كه حضرت علىّ عليه السّلام فرمود : در خدمت رسول خدا صلَّى الله عليه و آله بعد از اداى نماز صبح در مسجد نشسته بودم كه آن حضرت برخاسته و حركت نمودند و من نيز با آن حضرت روانه شدم ، و رسم آن حضرت اين بود كه به هر جايى كه مىخواستند بروند مرا مطَّلع مىفرمودند ، و هر گاه توقّف در آن محلّ طول مىكشيد من به آنجا مىرفتم تا ببينم چه خبر شده ، زيرا قلب من حتّى براى زمانى كوتاه فراغ و دورى آن حضرت را طاقت نمىآورد ، پس به من فرمود : من به خانهء عائشه مىروم ، آن حضرت رهسپار شد ، و من نيز به خانهء فاطمه عليها السّلام رفتم و ما ساعتى در منزل به واسطهء فرزندانمان حسن و حسين مسرور و خشنود و سرگرم بوديم . سپس من بنا بر رسم هميشگى برخاسته و رهسپار منزل عائشه شدم ، درب را زدم ، عائشه گفت :
كيست ؟ گفتم : منم علىّ . عائشه گفت : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله خوابيده است . من برگشتم .
سپس گفتم : چطور مىشود پيامبر در اين موقع كه عايشه در خانه حاضر و بيدار است خواب باشد ؟ ! پس بازگشته و درب خانه را زدم ، عايشه گفت : كيست ؟ گفتم : منم علىّ .
گفت : پيامبر مشغول كارى است . من بازگشتم و از زدن درب در اين بار بسى شرمنده شدم

427

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 427
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست