responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 426


و أبو بكر وارد خانه شد و پس از او عمر وارد شد و در مرتبهء آخر علىّ بن ابى طالب وارد گشت . با ديدن اين صحنه حال آن حضرت متغيّر شده سپس فرمود : اى علىّ ! آيا اين دو بر تو تقدّم جسته و سبقت مىگيرند در حالى كه خداوند تو را بر آنان امير و مولى قرار داده ؟ !
أبو بكر گفت : فراموش كردم اى رسول خدا ! . و عمر گفت : اشتباه كردم اى رسول خدا .
پس رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : شما دو نفر نه فراموش كرده و نه دچار سهو شده‌ايد ، و گويا مىبينم كه حقّ او را غصب كرده و با او جنگ مىنمائيد ، و يار و ياور شما در اين عمل دشمنان خدا و رسول مىباشند ، و گويا من با شما هستم كه مىبينم جماعت مهاجر و انصار را به جان هم انداخته و آنان روى منافع دنيوى همديگر را با شمشير تار و مار مىكنند ، و گويا من أهل بيت خود را مىبينم كه در ميانتان مغلوب و مقهور واقع شده و در روى زمين پراكنده‌اند ، و اين وقايعى است كه از جانب خداوند پيشبينى و مقدّر شده است ! سپس سرشك غم از ديدگان مبارك آن حضرت جارى شده و گفت : اى علىّ ؛ صبر ! صبر ! تا روزى كه امر الهى نازل شود و لا حول و لا قوّة إلَّا با لله العليّ العظيم ) * ! زيرا اجر و ثواب تو از اين جهت از شمار دو فرشتهء كاتبت خارج خواهد شد . پس چون به قدرت رسيدى ؛ شمشير ! شمشير ! قتل ! قتل ! تا همهء آنان به سوى حقيقت برگشته و تسليم امر خدا و مطيع فرمان رسول خدا گردند . زيرا تو

426

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 426
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست