نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 382
شمايى كه سينهام را از تأثّر و غيظ به تباهى كشيده و كار مرا با ترك همراهى و مخالفتهاى خود مختلّ نموديد ، و آن را به جايى رسانديد كه جمعى از قريش در بارهام گفتند : علىّ بن ابى طالب با اينكه دلير و شجاع است ولى به علوم جنگى آشنايى ندارد ! خداوند خود جز ايشان را بدهد ، مگر نه اينكه سابقهء هيچ يك از آنان در جنگها و غزوات طولانىتر از من نيست ؟ و اين زمانى بود كه هنوز به بيست سالگى نرسيده آمادهء كارزار و نبرد شدم و اكنون كه زياده از شصت سال از عمرم مىگذرد ، چيزى كه هست كار كسى كه فرمانش نمىبرند سرانجام ندارد ! . بخدا كه آرزو داشتم پروردگارم مرا از ميان شما به رضوان خود ببرد ، و پيوسته منتظرم كه مرگ مرا دريابد ، نميدانم چرا نمىرسد آن روز كه شقىترين اين امّت محاسن مرا با خون سرم رنگين كند - و دست خود به سر و ريش خود كشيد - ؟ زيرا اين قرارى است كه پيامبر صلَّى الله عليه و آله با من گذارده است ، و بىشكّ نتيجهء دروغ و افترا حرمان و نااميدى ، و سرانجام تقوا و تصديق به نيكوكارى نجات است ! . اى اهل كوفه ، من شما را شبانه روز و پنهان و آشكار به جهاد دشمنتان خواندم ، و پيوسته به شما گفتم : در جنگ با اينان پيشقدم باشيد ، زيرا هر گروهى كه در داخل خانههاى خود با دشمنان جنگيد به ذلَّت و خوارى افتاد ، ولى شما كار را بدوش ديگرى
382
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 382