responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 369


عمر گفت : آن فرد من هستم ؟ فرمود : نه . عمر گفت : اى رسول خدا پس آن فرد كيست ؟ پيامبر صلَّى الله عليه و آله نيز اشاره به من - كه مشغول دوخت كفش آن حضرت بودم - نموده و فرمود : « او همان خاصف النّعل در ميان شما ، پسر عمويم ، و برادرم ، و دوستم ، برىكنندهء ذمّه‌ام ، همو است كه دين مرا ادا و وعده هايم را عملى مىسازد ، او مبلَّغ رسالت من است ، و بعد از من معلَّم مردم است ، همو است كه پس از من مبيّن و تأويلكنندهء آياتى از قرآن است كه هيچ كس از آن باخبر نيست » . چون آن مرد اين سخنان شنيد عرض كرد :
اى أمير المؤمنين همين كلام مرا بس است زيرا كه هيچ چيزى باقى نگذاشتى .
راوى گويد : بعدها آن مرد از طرفداران سرسخت آن حضرت عليه مخالفين شد .
86 - از ابن عبّاس نقل است كه چون حضرت أمير عليه السّلام از جنگ جمل فراغت يافت چند جهاز شتر بر هم نهاده به صورت منبرى در آوردند و آن حضرت عليه السّلام بر بالاى آن رفته و پس از حمد و ثناى خداوند فرمود :
اى اهل بصره ، اى گروه منحرف و منقلب ، اى دردمندان بىدرمان ، اى پيروان چهارپاى ، اى لشكر زن ، شما به صداى چهارپايى جمع شديد و چون كشته شد پراكنده گشتيد ! آب آشاميدنى شما تلخ و ناگوار است و آئين شما نفاق است و افراد حليم و بردبارتان ضعيف و سستند ! .

369

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 369
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست