نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 31
فرمود : پس با اين اعتراف ، به حادث بودن آنچه كه از شب و روز تقدّم و سبقت مىگيرد بدون مشاهده حكم نموديد . پس منكر قدرت خداوند مشويد . سپس فرمود : به عقيدهء شما آيا شب و روز ابتدا و پايانى دارد ؟ يا ازلى و غير متناهى است ؟ . در صورت نخست عقيدهء ما مبنى بر حدوث ثابت مىشود . و در صورت دوم ، چگونه ممكن است چيزى كه پايان دارد از جهت آغاز نامتناهى باشد ؟ . گفتند : درست است . فرمود : شما كه به قديم بودن عالم معتقديد و منكر حدوث آن مىباشيد ، آيا پيرامون آن تحقيق و تأمّلى كردهايد ؟ گفتند : آرى . فرمود : آيا نمىبينيد كه تمام اشياء و موجودات جهان به هم محتاج و مرتبط ، و در وجود و بقاء به يك ديگر نيازمندند ؟ مگر نمىبينيد در برقرارى يك عمارت لازمست تمام اجزاء - از خاك و سنگ و آجر و آب و غيره - دست بدست هم دهند تا ساختمانى برقرار گردد ؟ و همين طور است ساير اشياء جهان . پس چنانچه اين احتياج و ارتباط در تمام موجودات جهان حاكم است ، چگونه مىتوانيم آنها را قديم و ثابت بدانيم ؟ و معنى حادث چه مىشود ، و آيا اينها كه مىگوئيد قديمند ؟ اگر حادث بودند چه ميشد ؟
31
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 31