responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 161


و در ضمن آن به امارت قريش و مهاجرين رضايت داده و همه را بطور عموم ، و انصار را خصوصا بر اين امر ترغيب و تحريص نمود .
ابو بكر نيز فرصت را غنيمت شمرده و گفت : عمر و ابو عبيده هر دو از شيوخ و بزرگان قريشند ، با هر كدام كه خواستيد بيعت كنيد .
در اينجا عمر و ابو عبيده باهم - خطاب به ابو بكر - گفتند : ما هرگز اين كار را نخواهيم پذيرفت ! دستت را جلو بياور تا با تو بيعت كنيم .
و بشير بن سعد - همو كه سيّد قبيلهء اوس و در مقابل همتايش سعد بن عباده از قبيلهء خزرج بود - برخاسته و گفت : من نيز سومين شما مىباشم ، پس چون اوسيان كردار رئيسشان را مشاهده نموده و از طرفى ادّعاى رقيبشان سعد از قبيلهء خزرج را بر خلافت دريافته بودند همگى بسوى ابو بكر هجوم آورده و با او بيعت نمودند ، و شدّت ازدحام براى بيعت بحدّى بود كه سعد بن عباده در بستر بيمارى به زحمت افتاده و گفت : مرا كشتيد ! عمر گفت : سعد را بكشيد كه خدا او را بكشد ! با اين سخن فرزند سعد ، قيس به عمر حمله ور شد و ريشش را گرفته و گفت : اى پسر صُهاك حبشى بخدا سوگند كه تو در صحنهء نبرد ترسو و فرارى بودى ، و در جماعت و هنگام امن شير شجاعى مىشوى ، اگر يك موى از بدن پدرم حركتى كند هنوز بحال نخست بازنگشته صورتت شكافته شود !

161

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست