نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 402
لذا بكسر باء كه مخفّف بيزانط است صواب مينمايد » . و آنچه در آن از ابو بصير آمده است ، پس روايت كردهام آن را از محمّد بن علىّ ماجيلويه - رضى الله عنه - از عمويش محمّد بن أبى القاسم از احمد بن محمّد بن خالد از پدرش از محمّد بن ابى عمير از علىّ بن أبي حمزه از ابو بصير . توضيح : « مراد در اينجا ابو بصير مكفوف است كه نامش يحيى بن قاسم اسدى است و او را به مذهب وقف رمى كردهاند . و پاره اى پنداشتهاند كه مراد ليث مرادى است و اين اشتباه محض است و او راويش ابن مسكان است نه علىّ بن ابى حمزه كه خود عصاكش يحيى بن قاسم مكفوف است ، و طريق مؤلَّف به او ضعيف است ، و اگر چه ابن ابى عمير در سند قبل از اوست لكن چون مراسيل ابن ابى عمير را در حكم مسانيد مىدانند و او را كسى ميدانند كه در مراسيل از غير ثقه روايت نمىكند ، و لذا چون اينجا سند بدست داده است از آن حكم خارج مىدانند و از اين روست كه علَّامهء حلَّى ( ره ) در خلاصه الرجال طريق صدوق را بابى بصير تضعيف كرده است » . و آنچه در آن از عبيد الله رافقى آمده است ، پس روايت كردهام آن را از جعفر بن - محمّد بن مسرور - رضى الله عنه - از حسين بن محمّد بن عامر از عمويش عبد الله بن - عامر از ابى احمد محمّد بن زياد الأزدى از عبيد الله رافقى . توضيح : « اين نسبت به شهرى است در كنار فرات كه آن را در قديم رافقه مىگفتهاند و بعد بنام رقّه و اكنون معلوم نيست بدان نام باقى است يا نه ، و عبيد الله شخصش مجهول است و در كتب رجال نامى از او به اين عنوان نيست ، ولى از طريق مؤلَّف به او پيداست صاحب كتابى بوده است كه ابن ابى عمير كه محمّد بن زياد
402
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 402