نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 241
سمت راست ، و هشت در سمت چپ ، پس علىّ عليه السّلام جامهء مردان و كلاه و نعلين به او پوشاند ، و رداء بدوشش بيفكند ، و او را بجمع مردان پيوست . پس شوهرش گفت : يا امير المؤمنين دختر عمويم را كه از من فرزند آورده بجمع مردان مىپيوندى ؟ پس على عليه السّلام فرمود : من حكم خداى عزّ و جلّ را بر او راندم ، زيرا خداى تعالى حوّاء را از آخرين دندهء چپ آدم آفريده است ، و دنده هاى مردان نقصان دارد و دنده هاى زنان كاملست . شرح : « اين خبر هر چند از نظر سند حسن است ، لكن از نظر متن مخالف اعتبار است و اصل در خبر خلق حوّاء از ضلع آدم عامّهاند ، و طعن بر آن از طريق اماميّه آمده است ، و شيخ اين خبر را در تهذيب آورده و جملهء » شوهرم با من مجامعت كرده و من از او فرزندى آوردهام « را ندارد ، و نبايد هم داشته باشد زيرا اين خنثى در واقع مرد بوده و مرد حامله نمىشود ، و به نظر ميرسد راجع به قضاء امير مؤمنان عليه السلام در مورد خنثاى مشكل مطلبى بوده ، و راوى آن را به صورت حكايت جالب درآورده است و كاملا از لفظ رداء و قلنسوه و نعلين آشكار است كه قصّه است نه خبر ، و در مسالك شهيد ثانى عليه الرّحمه - علامت خنثى را با شناخت مخرج بول معيّن كرده ، و چنانچه از هر دو مخرج باشد ، به آنكه پيشتر ريزد ، و اگر هر دو با هم بود به آنكه زودتر قطع مىشود » . 5705 - حسن بن محبوب ، از جميل بن درّاج - يا جميل بن صالح - از فضيل بن - يسار روايت كرده است كه گفت : از امام صادق عليه السّلام در بارهء نوزادى سؤال
241
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 241