نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 430
شخصى بردهء خود يا جامه يا جواهرات يا اسباب و اثاثهء خانه را نزد كسى گرو مىگذارد و به گروگيرنده اجازهء تصرّف اين اشياء را مىدهد و مىگويد بر تو حلال است جامه را بپوشى ، آن را در بر كن و از اثاث خانه استفاده كن ، و خادم ( برده ) را به كار گمار و به او فرمان بده ، نظرتان چيست ؟ فرمود : اينها بر او حلال است ، در صورتى كه او ( راهن ) اجازه مىدهد ، امّا من خوش ندارم كه ( مرتهن ) چنين كند . عرض كردم : كسى خانه اى به گرو گرفته كه درآمد دارد ، منافع آن متعلَّق به كيست ؟ فرمود : از آن صاحب خانه ، عرض كردم : زمين بايرى را به گرو گرفته و صاحب زمين گفته است : آن را براى خود بذرافشانى كن . فرمود : اين بر او حلال است و مانند آن كه گذشت نيست ، با مال خود در آنجا بذرافشانى كرده و براى او حلال است همچنان كه راهن بر او حلال كرده است چون بدست خود آن را كاشته و باير را معمور ساخته است . 4118 - محمّد بن رباح قلَّاء گويد : از موسى بن جعفر عليهما السّلام پرسيدم : مردى برادرش از دنيا رفته و صندوقى بجاى گذاشته كه در آن چيزهائى است كه گرو گرفته بود ، پاره اى از آنها نام صاحبش بر آن ثبت شده است و در مقابل مبلغى معلوم بوده است و پاره اى نه صاحبش معلوم است نه مبلغش ، شما چه مىفرمائيد در بارهء آنها
430
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 430