نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 30
رفته ، واقعه را بازگفتند . فرمود : مرد اوّل كه گناهى ندارد ، امّا قاتل ، چون همانطور كه يكى را كشته است ديگرى را هم از مرگ نجات داده و خداوند هم مىفرمايد : * ( مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ) * هر كس كسى را از مرگ نجات دهد مانند آنست كه همهء مردم را نجات داده است ، پس بر هيچ يك از اين دو چيزى نيست و از بيت المال ديهء مقتول به أولياء وى پرداخت شود . شرح : « البته چون طبق قواعد ، حقّ قصاص براى ولىّ دم باقى است بايد روايت را حمل بر اين كرد كه ولى دم راضى به ديه شده باشد » . 3253 - و امام باقر عليه السّلام فرمود : « در زمان على عليه السّلام مردى از دنيا رفت و يك پسر و يك غلام زرخريد از خود باقى گذاشت . پس از مرگ وى هر يك ادّعا كردند كه او فرزند و ديگرى غلام او مىباشد ، پس به دادخواهى به نزد على عليه السّلام شدند ، حضرت فرمود : در ديوار مسجد دو سوراخ به اندازهء بيرون كردن سر هر يك باز كنند ، بعد دستور فرمود هر يك سر خود را از سوراخى بيرون كند ، آنگاه به قنبر غلام خود فرمود : شمشير خود را از غلاف بيرون كش ( و آهسته و پنهانى به او گفت : امرى كه مىكنم انجام مده ) آنگاه فرمان داد : بزن گردن غلام را ، غلام پس از
30
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 30