نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 26
درهم مهر محكوم و ملزم ساخت ، و زن و مرد را از هم جدا كرد ، و دخترك را به همسرى آن مرد درآورده و از مال مرد براى او مهر قرار داد . پس عمر بن الخطَّاب توضيح حديث دانيال پيغمبر را از حضرتش تقاضا نمود و حضرت فرمود : آرى ، دانيال كودك يتيمى بود كه پدر و مادر نداشت و پيرزنى عجوز كفالت و سرپرستى وى را به عهده گرفت و او را پرورش داد ، و از سوى ديگر پادشاهى از پادشاهان بنى اسرائيل دو قاضى داشت ، و نيز دوستى بسيار صالح و نيكو روش داشت كه داراى زوجه اى بسيار زيبا بود و گاهگاه نزد پادشاه مىآمد و با او صحبت مىداشت ، تا اينكه پادشاه نيازمند به مردى شد كه بتواند در بعضى از جاها امور را به او بسپارد ، از اين رو با آن دو تن قاضى اين موضوع را در ميان گذاشت و از آنها چنين كسى را خواست . آنها هر دو يك زبان همان مرد صالح را معرّفى كردند ، پادشاه پذيرفت و مرد صالح را بدان سوى فرستاد مرد در هنگام رفتن هر دو قاضى را بر مواظبت از همسرش سفارش كرد ، هر دو پذيرفتند و چون مرد رهسپار مقصد شد هر روز به منزل آن مرد گذر كرده احوال عيال وى را مىپرسيدند و كمكم عشق آن زن در دل آن دو افتاد و با وى در ميان نهادند زن ابا كرد و تندى نشان داد ، به دو گفتند : اگر امتناعورزى ما
26
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 26