نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 134
و گردن آن مرد را بيافكند ، رسول خدا ( ص ) پرسيد : يا على چرا چنين كردى ؟ عرض كرد يا رسول الله ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كردهايم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم ، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم آيا رسول خدا آنچه گفت راست مىگويد ؟ او پاسخ داد نه ، چيزى به من نداده است ، پس رسول خدا ( ص ) فرمود : حكم بدرستى كردى اى على امّا ديگر در اين موارد تكرارش منما ، سپس رو بمرد قرشى كرده كه بهمراه ايشان بود و فرمود : اين حكم خداوند بود نه آنكه تو كردى . شرح : « اين خبر بدون سند ذكر شده و از معصوم روايت نشده است و خود نيز داراى مطالبى است كه از روش و سيرهء معصومين دور مىنمايد ، و انسان نمىتواند باور كند كه رسول كريم و رحمة للعالمين براى هفتاد درهم كار را بدينجا كشيده باشد و نيز نمىتوان باور كرد كه على عليه السّلام با حضور پيغمبر صلَّى الله عليه و آله كه ولى امر است دست به اجراى حكمى بزند بدون اينكه از جانب ولى امر مأمور باشد ، و چون خبر از معصومين نقل نشده لذا اشكالى ندارد چون در هر حال حجيّت ندارد و صرفا در حدّ يك قصّه و حكايت است » . 3426 - و در روايت محمّد بن بحر شيبانى از أحمد بن حارث از ابى أيّوب كوفى
134
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 134