نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 133
رسول خدا چه ادّعا مىكنى ؟ مرد گفت : هفتاد درهم قيمت ناقه اى كه به او فروختهام ، مرد رو به رسول خدا ( ص ) كرده گفت : يا رسول الله شما چه مىگوئيد ؟ حضرت فرمود : من تمام مبلغ را به وى پرداختهام ، از اعرابى پرسيد ، گفت : نپرداخته است ، مرد به رسول خدا صلَّى الله عليه و آله گفت : آيا شما شاهدى داريد كه قيمت را پرداختهايد ؟ فرمود : نه ، آن مرد به اعرابى گفت : آيا حاضرى قسم ياد كنى كه حقّ خود را نستانده اى ؟ گفت : آرى ، در اينجا رسول خدا ( ص ) فرمود : سوگند كه با اين مرد ، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند عزّ و جلّ ميان ما داورى نمايد ، پس بنزد علىّ بن ابى طالب آمد در حالى كه اعرابى همراه وى بود ، على عليه السّلام پرسيد : اى فرستادهء خدا شما را چه شده كه به اينجا آمدهايد ؟ فرمود : اى ابا الحسن ميان من و اين اعرابى داور شو ، على عليه السّلام از آن مرد پرسيد : ادّعاى تو چيست ؟ مرد گفت : هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه به او فروختهام ، على از رسول خدا ( ص ) سؤال كرد چه مىفرمائيد ؟ آن حضرت پاسخ داد من تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداختهام ، على عليه السّلام گفت : اى مرد رسول خدا راست مىگويد ؟ گفت : نه ، چيزى از قيمت به من نپرداخته است ، در اين هنگام على عليه السّلام دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد
133
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 133