نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 466
سياه سؤال كردند ، پس فرمود : مقصود سپيدى روز از سياهى شب است . 1937 - و در خبرى ديگر فرمود : و آن فجرى است كه شكَّى در آن نباشد . 1938 - و سماعة بن مهران از آن امام عليه السّلام در بارهء دو مرد سؤال كرد ، كه برخاستند و به آسمان نگاه كردند . يكى از آن دو گفت : اينك آن فجر است ، و آن ديگر گفت : من چيزى نمىبينم . فرمود : پس آن يك كه فجر بر او مبيّن و روشن نشده است مىتواند بخورد و بياشامد ، زيرا خداى عزّ و جلّ مىگويد : « و بخوريد و بياشاميد ، تا آنگاه كه روشنى سپيده بمانند رشته اى سپيد در سراسر افق پديد آيد ، و از رشتهء سياه تاريكى باقيماندهء شب جدا شود ، و آنگاه روزه را تا شب كامل بسازيد » . و سماعه گفت از آن امام در بارهء مردى سؤال كردم كه پس از طالع شدن فجر در ماه رمضان بخورد و بياشامد ، پس فرمود : اگر بپاخيزد ، و نگاه كند ، و فجر را نبيند و بخورد و پس از آن بار ديگر نگاه كند و فجر را ببيند ، مىبايد روزهاش را كامل سازد ، و اعادهء آن بر ذمّه اش نيست ، ولى اگر بپاخيزد و بخورد و بياشامد ، و پس از آن به فجر بنگرد ، و مشاهده كند كه آن طلوع كرده است ، مىبايد روزهاش را كامل سازد ، و روزى ديگر نيز به عنوان قضا روزه بگيرد ، زيرا كه او پيش از تحقيق و نگريستن به افق به خوردن پرداخته ، و از اين رو مىبايد روزه را اعاده كند .
466
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 466