نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 36
تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ ) * ( شما چه چيز را گم كردهايد ؟ ( كارگزاران يوسف ) گفتند : ما پيمانهء ملك را كه با آن غلَّه را وزن كرده بود از دست دادهايم - يوسف 12 : 71 ) ( صاع و زنى معيّن است ) و نفرموده : « سرّقتم » ( شما پيمانهء شاه را دزديدهايد ) قطعا با جملهء * ( « إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ » ) * قصد كرده « شما يوسف را از پدرش دزديدهايد » . سپس عرض كردم : قول ابراهيم عليه السّلام * ( « إِنِّي سَقِيمٌ » ) * چيست ؟ فرمود : ابراهيم بيمار نبود ، و دروغ هم نگفته بود . قطعا به اين جمله اراده نموده كه ( در حال مهلت نظر و اكتساب معرفت ) بيمار در دينش است و روايت شده كه مقصودش از * ( « إِنِّي سَقِيمٌ » ) * يعنى در آينده بيمار خواهم شد و هر ميّتى بيمار است ، و خداوند عزّ و جلّ به پيغمبر خود فرموده است : * ( إِنَّكَ مَيِّتٌ ، ) * ( يعنى بدرستى كه تو خواهى مرد - زمر 39 : 30 ) . و روايت شده : مقصود حضرت ابراهيم از * ( « إِنِّي سَقِيمٌ » ) * يعنى اندوهگين و غصّه دارم از مصائبى كه بر حسين بن علىّ عليهما السّلام وارد خواهد شد . باب 196 - معنى ملك كبيرى كه خداوند آن را در قرآن ياد كرده است 1 - عبّاس بن يزيد گويد : روزى در محضر امام صادق عليه السّلام نشسته بودم ، به
36
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 36