نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 37
آن حضرت عرض كردم : مرا آگاه ساز از فرمودهء خداى عزّ و جلّ * ( وَإِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَمُلْكاً كَبِيراً ) * ( و گاهى كه بنگرى آنجا نعمتهائى و پادشاهيى بزرگى بينى - دهر 76 : 20 ) پادشاهى كه خدا آنچنان بزرگ شمرده كه « كبيرش » ناميده چيست ؟ فرمود : چون خداوند اهل بهشت را وارد آنجا كند پيكى به نزد وليّى از اولياء خود فرستد ، آن پيك مشاهده مىكند دربانها در جلوى منزل اويند ، پس به او چنين گويند : اينجا بايست تا ما برويم و برايت اجازهء ورود بگيريم ، و پيك پروردگارش جز با اجازه نمىتواند خود را به او برساند ، و اين است معنى قول خداوند * ( وَإِذا رَأَيْتَ . . . ) * . باب 197 - معنى « ازرام » 1 - خبر داد بما يونس از حسن بصرى كه وقتى حسين بن علىّ عليهما السّلام را خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آوردند ، او را در دامان خود نهاد و حسين بر دامان آن حضرت بول كرد ، كسى طفل را گرفت تا از دامان رسول خدا صلى الله عليه و آله دورش
37
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 37