نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 348
سفرهء بيت المال نشستند و مال خدا را با همهء دهان و لذّت ، مانند اشترانى كه با آز و ولع در چراگاه بهارى علف خورند ، بلعيدند ، و آنقدر آتش فتنه را دامن زدند تا دامنشان را سوخت و اين جسارت و كردار ناهنجار باعث شد كه هر چه بافته بود باز شد و مقدّمات برچيده شدن بساط زندگانيش فراهم آمد ، و بعد از جراحت فراوان رهسپار ديار نيستى گرديد . در اين گير و دار مرا چيزى نترساند ، مگر آنكه ديدم ناگهان مردم پياپى بسوى من مىآيند و اجتماع در اطرافم موج مىزند ، و مانند يال پر موى و أنبوه كفتار ( كه گردن آن را گرفتار خويش ساخته ) در حالى كه با هم تزاحم مىكردند ، مرا در ميان گرفتند ، چنان كه حسن و حسين من لگد مال مىشدند ( بعضى گفتهاند مراد از « حسنان » دو انگشت ابهام و ( شصت ) است ، چون « حسن و حسين » استخوانى است نزديك آرنج يعنى هر دو انگشت ابهام مرا زير پا گرفته در هم كوبيدند از بس هجوم آورده براى بيعت دست بدست مىدادند ) . و از كثرت ازدحام و كشيدن ايشان عبايم دريد ( يا دنده هايم درد گرفت ) پس ناگزير بيعت آنان را پذيرفتم . امّا دريغ كه ديرى نگذشت چند تن ( طلحه و زبير و . . . ) پيمان بيعت مرا شكستند ، و گروه ديگرى ( خوارج ) به سرعت تيرى كه از چلَّهء كمان بدر آيد از جادهء شريعت كنار رفتند و طبل پرخاشگرى نواختند و دستهء ديگرى به بيدادگرى و باطل گرويدند ( معاويه و طرفدارانش ) . گويا قول خداوند را نشنيده بودند : * ( تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ) * ( آن سراى جاودانى را براى أفرادى قرار
348
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 348