نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 347
و مردم در آن آزمون هر لحظه به رنگى در آمدند ، و از حق روى گرداندند ( يا چون راه را بست از ايشان پوشيده شد و بجاى آنكه طول جاده را پيمايند تا به مقصد رسند ، عرض جاده را پيمودند ) و اين آزمايشى بود جهت دريافت و كشف حقيقت مردم پست و زشت سيرت . پس من بر اين روزگار دراز با تمام دشواريها و غم فراوانش شكيبائى نمودم ، و آب صبر بر آتش سوزان دلم پاشيدم ، تا وى هم وقت مرگش كبوتر خلافت را در ميان چند تن رها كرد ، تا بر بام چه كسى بنشيند ؟ ! و آن را در ميان چند تن كه به گمانش من نيز هم رتبهء آنانم واگذاشت ، و مرا از آنان بشمار آورد . خداى من ! به تو پناه مىبرم از آنان و آن شورا ، كه چه غم انگيز و پرشرر بود ، چگونه مردم به ترديد افتادند و مرا با نخستين ايشان ( ابو بكر ) برابر دانستند ؟ ! تا امروز كه با اينها همطرازم سازند ، مع ذلك در اين نشيب و فراز تند و دشوار ، با آنان كنار آمدم و دم از مخالفت نزدم ، آه ! چه شورائى كه مردى از اعضاى آن بجهت هوى و هوسش از من روى برگرداند ، و ديگرى بخاطر دامادى و خويشى ( عبد الرّحمن بن عوف ، چون وى شوهر امّ كلثوم بنت عقبة بن أبى معيط است كه خواهر مادرى عثمان بود ) به من رأى نداد . . . و شد آنچه شد ، ( و نتيجهء اين دسته بندى و كار شورا به آنجا رسيد ) كه سومين قوم ( عثمان ) سر بر آورد ، و زمام خلافت را به دست گرفت در حالى كه از چپاول دو پهلو و تهيگاه خود را كه ميان موضع سرگين و جايگاه علف او است از سيرى بزحمت انداخته بود و پدر زادگان او ( بنى اميّه ) كه خويشاوندش بودند نيز با او همدست و همداستان شدند و بر سر
347
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 347