نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 331
مىگذاشتند ، كاروان ( ره گم كردهء ) بشريّت را با كمال آرامش با سيرى ملايم به سوى سعادت و حقّ رهبرى مىنمود ، بىآنكه بواسطهء كشيدن افسار ، مركوب زخمى گردد ، و سوار بر آن نيز بواسطهء جنبشهاى ناشى از حركت بىرويّهء آن در شكنجه و ناراحتى بيفتد ، تا ايشان را به سرچشمهء جوى زلال و گواراى آب حيات برساند ، جويبارى كه آبى پاك دو سمت آن موج مىزد ، و اطراف و جوانب آن پاكيزه بود ، و آنان را سيراب مىنمود ، سير و سيراب از آن جاى باز مىگرداند ، در حالى كه خودش از آن بهره اى نمىبرد ، مگر با جامى كوچك كه تشنه اى تشنگى خود را رفع كند ، و اندكى غذا كه گرسنه رفع گرسنگى خود بدان نمايد ، و كوچكترين بهره اى به نفع خويش نميبرد ، و آن زمان بود كه درهاى بركات از زمين و آسمان به روى مردم گشوده مىشد ، و اقتصاد آنان رونق مىگرفت ، و مردم در ناز و نعم بسر مىبردند ، در حالى كه رهبرشان سودى عايد خود نساخته و از اين همه بركات و زر و زيور چيزى براى خويش نيندوخته بود ، و براى همگان پرهيزكار از رياست طلب شناخته مىشد . آرى حقّ علىّ را غصب كردند ، ولى ديرى نخواهد پاييد كه خداوند آنان را به كيفر دست آوردهاى ناپسندشان مبتلا خواهد ساخت . [ سخن زهراى أطهر تا اينجا دفاع از حقّ امامت و خلافت از دست رفتهء همسرش علىّ ، و برنامهء همه جانبهء او بود ، ولى از اينجا به بعد نتيجهء شوم غصب خلافت ، و آيندهء مرگ بار زندگى در زير سلطهء قدرت حاكمان زر و زور ، و انتقالات ننگين خلافت در سراشيب زمان را چنين ارزيابى مىكند : ] اكنون بيا و گوش فرا دار ! هر چه زنده بمانى روزگار مصائب
331
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 331