نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 211
آبن « متّهم كرد مرد را پس من عيب دار و دشمن دارم ، و » مأبون « ، يعنى بيمار مزاحم ( كسى كه از رنج ديگران لذّت ببرد ) ، عيب دارنده ، و » ابنه « يعنى عيب ، ابو الدّردا گفته است : اگر عيبى كه در ما نيست بر ما عيب گوئى چه بسا كه ما را تزكيه نموده اى به آنچه در ما نبوده است ، شايد بدان جهت معنايش اين باشد : بد گوئى مىشويم از آنچه در ما نبوده است . اعشى گفته : < شعر > سلاجم كالنّخل ألبستها قضيب سراء قليل الابن < / شعر > پيكانهاى درازى كه مانند درخت ، آن را شاخههاى درخت سراء پوشانده است ( درختى كه از آن كمان مىسازند ) و كم عيب است . « و لا تنثى فلتاته » اگر در آن مجلس كسى دچار خطايى مىگشت توبيخ نگشته ، و در خارج از مجلس هم بازگو نمىشد . گفته مىشود : « نثوت الحديث أنثوه نثوا » هر گاه حديث بازگو گردد . « اذا تكلَّم اطرق » يعنى بخاطر بزرگداشت مقام پيغمبر تكان نمىخوردند و حالتشان همچون كسى مىماند كه پرنده اى بالاى سرش نشسته و مىخواهد آن را شكار كند ، و مىترسد كه اگر جنبشى به خود بدهد ، به پرواز در آمده و از چنگ او بگريزد ، قول ديگرى در آن هست و آن اينكه : آنان چنان آرام و بىحركت بودند كه اگر پرنده اى مىگذشت گمان مىبرد كه ديوار ساختمانى است و پرنده
211
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 211