نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205
< شعر > يا بأبي انت و فوك الاشنب كأنّما ذر عليه الزّرنب < / شعر > پدرم فداى تو و دهانت كه دندانهاى سفيد و تيز در آن است چنان مىماند كه زعفران بر آن افشانده شده باشد . « دقيق المسربة » رشته موى باريكى است كه از سينه تا ناف كشيده شده ، حارث بن وعلهء جرمى گفته است : < شعر > الان لمّا ابيضّ مسربتى و عضضت من نابى على جذم < / شعر > اكنون كه موى سينه تا نافم سفيد گشته يعنى پير و فرتوت شدهام با ريشهء دندانم گاز گرفته ، قطع مىكنم . « كان عنقه جيد دمية » « دمية » شكل و مجسمه است و جمعش « دمى » است . شاعر گويد : < شعر > او دمية صوّر محرابها او درة سيقت الى تاجر < / شعر > يا تمثالى است كه بر آن محراب او نقّاشى شده است يا گوهر گرانبهائى است كه به بازرگانيش برند . « جيد » گردن است . « بادنا متماسكا » يعنى نقصى نداشت ، اعضاى اندامش كامل بود ، نه گوشت بدنش سست و لاغر بود و نه چاق . « سواء البطن و الصّدر » يعنى شكمش كم گوشت و سينه اش فراخ ، از اين جهت سينه و شكمش
205
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205