نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 204
از قبيله را - آنها را به تنگى دهانشان سرزنش نموده است چنان كه : سخنوران را به گشادگى « اشداق » ( گوشتهاى دهان از انتهاى دو گونه ) ستودهاند ، و به همين معنا برمىگردد فرموده اش : « كان . . . بأشداقه » و چون « شدق » - فراخ شدن كنج دهان از بيخ رخسار - نيكو است و عرب آن را ستوده است گفته مىشود : « خطيب أهرت الشّدقين و هريت الشّدق » گوينده اى است نيكو گفتار و دهان گشاده ، و عمرو ابن سعيد « أشدق » ناميده شده است . و خنسا در سوك برادرش چنين گفت : < شعر > و احيا من محيّاه حياء و أجرى من ابى ليث هزبر هريت الشّدق رئبال إذا ما عدا لم ينه عدوته بزجر < / شعر > از رويش بسيار شرمندهام ، از طايفهء ابو ليث شيرى رفت سخنور و دهندار ، و شيرى كه هر گاه به ميدان مىتاخت ، دشمنش حريف او نمىگشت . و ابن مقبل گفته است : « هرّت الشّقاشق ظلَّامون للجزر » . « أشنب » حالت دهان است ، گويند : دهانى است كه در آبش گوارايى و خنكى است ، و گويند : تيزى و نازكى و برّندگى لبههاى دندانهاست و جز در ايّام كودكى و جوانى نمىباشد ، شاعرى گويد :
204
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 204