شود و نسخى نداشته باشد و امثال اين گفته‌ها بسيار دارند وقتى معين كنند و شخصى در نظر گيرند و دليلهاى واهى بتراشند و قضاوتها بيافرينند و زمان بگذرد و اثرى از آن پديد نشود و باز تجديد نظر كنند و رأى ديگر بزنند و بيك مفهوم لغوى و خيالبافى و احكام نجومى ديگر بچسبند در اين باره عمر اول و آخر آنها بپايان رسيده است اما صوفيان معاصر ما بيشتر بظهور مردى كه احكام ملت و رسوم حق و عدالت را تازه كند اشاره نمايند و ظهور او را نزديك شمارند بعضى گويند از اولاد فاطمه است و بعضى مطلق تعبير كنند اين نظر را از جمعى شنيديم كه بزرگتر از همه كبير الاولياء مغرب ابو يعقوب بادسى است كه در صدر قرن هشتم اسلامى بود خبر داد آن را بمن نواده اش رفيق ما ابو يحيى زكريا از پدرش ابى محمّد عبد الله از پدرش ولى ابو يعقوب مذكور اين پايان اطلاعات ما است در اين موضوع و آنچه از گفتار صوفيان بما رسيده يا اهل حديث از اخبار مهدى روايت كرده‌اند تا آنجا كه قدرت داشتيم جمع آورى كرديم و حق مقررى كه بايد تو بدانى اينست كه دعوت بدين يا سلطنت بجائى نرسد مگر بوسيله يك قدرت ناشيه از عصبيت كه آن را كمك كند و در برابر مخالفان از آن دفاع كند تا امر خدا در باره آن اتمام پذيرد .
ما اين قانون را پيش از اين ببراهين قطيعه اى كه بتو نموديم ثابت كرديم و امروزه عصبه بنى فاطمه بلكه همه نژاد قريش در همه آفاق از هم پاشيده و امتهاى ديگر پديد شده‌اند كه عصبية آنها بر عصبية قريش برترى دارد تنها در مكه از حجاز و ينبع از مدينه جمعى طالبيين از نژاد حسن و حسين و جعفر مانده‌اند و در آن بلاد منتشرند و تسلط دارند و آنها هم دسته‌هاى بياباننشين هستند كه در وطن و امارت و رأى با هم جدائى و اختلاف دارند و چندين هزار نفرند اگر ظهور مهدى درست باشد بايد از ميان آنان باشد و خدا دل آنها را بهم نزديك كند و يك دل پيرو او گردند تا شوكت و عصبيت كافى براى اظهار كلمه و وادار كردن مردم بدان بدست آرد ولى تصورى بر خلاف اين وضع مثل اينكه يك فاطمى نسب در يك سرزمينى بمجرد نسبت باهل بيت بدون عصبية و شوكت دعوتى كند و نفوذ بهمزند تماميت ندارد و بهمان براهينى كه پيش گفتيم ممكن نباشد .
و اما آنچه مردم عوام و گول خور از نادانان ادعا كنند كسانى باشند كه در اين باره نه رجوع بعقل رهبرى دارند و نه علم سود بخشى آنها ظهور فاطمى را بدون حساب و در هر جايى تعيين ميكنند بمجرد تقليد از شهرت ظهور فاطمى و حقيقت مطلب را چنانچه ما شرح داديم

48