نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 407
( 1 ) 2 . . به پنج طريق از كميل بن زياد نخعى روايت شده است كه گويد امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام دست مرا گرفت و مرا به پشت كوفه بيرون برد و چون بيابانى شد آهى كشيد و سپس فرمود اى كميل اين دلها ظرفهاى پس اندازند بهترشان آنست كه بيشتر در خود جا دهد و نگهدارد آنچه با تو گويم حفظ كن ، مردم سه دستهاند عالم ربانى ، دانش آموز در راه نجات ، همج رعاع و هر دم بيل پيروان بنك خران كه با هر بادى بچمند بپرتو دانش تابنده نشدهاند و بستون محكم تكيه ندادهاند ، اى كميل علم بهتر است از مال ، علم تو را پاسبانست و تو بايد پاسبان مال باشى ، مال از بخشش كم آيد و دانش از بخشش بيفزايد ، اى كميل دانش دوستى دينى است كه بايد بدان پا بند بود انسان بدانش و زندگى كسب طاعت كند و بعد از مردم نام نيك گذارد ، مال كه از ميان برود بهره ندهد ، اى كميل پساندازكنندگان مال در زندگى مردهاند و دانشمندان تا روزگار هست پايندهاند اعيانشان از ديدهها ناپديد گردد و نمونه هايش آنان در دلها موجود باشد آه آه در اينجا ( اشاره بسينه خود نمود ) دانش انبوهى نهفته است كاش شاگردان آماده اى بدست مىآوردم ، آرى شاگردى آيد كه زود فراگيرد ولى امين نيست ابزار دين را در دنيا بكار بندد و بحجتهاى خداى عز و جل بر خلق او چيره گى كند و بنعمت او بر بندگانش پيشدستى نمايد تا مردم سست عقيده در برابر ولى حق او را پشتيبان خود دانند ، يا شاگردى كه براى استاد بر حق خود منقاد است ولى بصيرة و هوش سرشارى ندارد ، بمجرد يك پيش آمدى شك و شبيه در دلش افتد ، يا نه اين و نه آن شاگردى سومى كه غرق لذات دنيا است و مهار خود را بشهوات سپرده است يا چهارمى كه حرص جمع مال دنيا دارد و آن را پس انداز ميكند اينها هم بهيچ وجه سريرت دين نباشند و همانند چهار پايان بيابان
407
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 407