نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 406
است و انگشت بزمين ميكوبد ، عرضكردم يا امير المؤمنين چه شده است كه شما را انديشناك ميبينم و با انگشت زمين را ميكوبى آيا در خلافت رغبتى كردى ؟ فرمود نه بخدا نه بدان و نه بدنيا هرگز روزى رغبتى نداشته ام ولى در فكر مولودى هستم كه از پشت يازدهمين فرزندم ميباشد و او همان مهدى است كه زمين را پر از عدل كند چنانچه پر از جور و ستم گرديده است براى او يك حيرت و غيبتى است كه مردمى در آن گمراه شوند و وعدهء ديگرى هدايت يابند عرضكردم يا امير المؤمنين چنين چيزى خواهد بود آقا فرمود آرى او آفريده شده است اى اصبغ كجا شما آن را ميدانيد ؟ آنان بهتران اين امت باشند كه با نيكان عترت هستند عرضكردم بعد از آن چه خواهد شد ؟ فرمود هر چه خدا خواهد كند زيرا براى او ارادات و غايات و نهاياتى است
406
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 406