پيدا شده‌اند كه بديگران زور گفته و پول اندوخته‌اند و بدين واسطه طبقاتى مختلف در جامعه بشرى پيدا شده است بهر حال اين سابقه انحراف كه بوجود آمده است چه از ناحيه معنوى و چه از ناحيه مادى بشر در تلاش جبران بر آمده و هميشه متوجه آينده بوده است و اميد بآينده داشته .
تا آنجا كه تاريخ بشريت روشن است بشر رو بترقى و كمال رفته است و هميشه فرداى نديده خود را بهتر از ديروز ديده دانسته . از نظر مطالعه تاريخ اديان بشرى هر دين و آئين آينده اى ناسخ دستورات پيشتر بوده و وضع بهتر و شايسته ترى براى اداره و اصلاح در نظر آورده است از نظر قوانين و دستورات اجتماع انسانى هميشه جامعه بشرى رو بترقى رفته است از دوره حجرى بدوره آهن و مس و طلا پيشرفته تا بدوره اتم رسيده است از وضع چادرنشينى و بيابان گردى بسوى ده نشينى و شهر سازى پيشرفته است تا بدستگاه آسمان خراش رسيده است ، تاريخ نشان نميدهد كه بشريت در هر ناحيه از نواحى زندگانى بطور كلى عقبنشينى كرده باشد و بوضع زندگانى منسوخ پيش برگشته باشد و اگر بواسطه پيش آمدها و حوادث گاهى متوقف شده يا گامى واپس نهاده باز هم تلاش كرده است تا آن را جبران كرده و گامى بپيش گذاشته است و تاريخ بشريت گواه است كه اگر چه تحول بسيار كند بوده است ولى دورنماى آن خط پيشروى بشر را رسم مينمايد .
حضرت عيسى بن مريم كه داراى مقام شامخى از رسالت بود و صاحب شريعت انجيل و مظهر معجزات متنوع از عجائب آيات در مدت رسالت خود بسيار كوشيد كه بوضع نكبت بار عالم انسانى سر و صورتى بدهد و بشر را از ظلم و گناه پاك كند و بارهاى سنگينى كه وضع ناهنجار طبقاتى بوجود آورده بود از دوش او بردارد ولى باز هم در آخرين دوره رسالت خود حواريين و مخصوصان خود را با اين جمله اميدوار كرد كه من ميروم و بعد از من بارقليط يا پاركليتوس مىآيد . مقصود از آن مطلق نجات بخش يا تسلى دهنده باشد يا آنكه مقصود خصوص احمد باشد كه نام ديگرش محمّد بن عبد الله پيغمبر عظيم الشأن اسلام است بهر حال بازهم رسالت خود را با اميد بآينده ختم كرده است .
اسلام آمد و اصول آسايش بخشى براى بشر آورد كه خود در سوره اعراف آيه 157 آن را چنين شرح كرده است .
آنان كه پيروى كنند از يك پيغمبر درس نخوانده كه ويرا از پيش نزد خود نوشته يافته‌اند در تورات و انجيل آنان را بخوشرفتارى وادارد و از بدكارى باز دارد و طيبات را بر آنها حلال

4