نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 356
من درآيند مانند اين دو دو انگشت سبابه اش را بهم چسبانيد ، جابر بن عبد الله انصارى از جا برخاست و خدمت آن حضرت رفت و عرضكرد يا رسول الله عترت تو كيانند ؟ فرمود على و حسن و حسين و امامان از فرزندان حسين تا روز قيامت شرح و تفصيل معانى عترت در لغت عرب و تطبيق آنها بر ائمه معصومين ( 2 ) محمد بن يحيى شيبانى از محمد بن عبد الجبار صاحب ابى العباس تغلب در كتاب خود بنام ياقوته چنين حكايت كرده است كه ابو العباس تغلب از قول ابن اعرابى لفظ عترت را چنين شرح داده 1 - عترت قطعههاى بزرگ مشك است كه در نافه است و تصغيرش عتيره است 2 - عترت آب دهانيست كه خوشمزه و خوشگوار باشد مصغرش عتيره است 3 - عترت درختى است كه بر در لانه ضب رويد ( گمان دارم مقصودش لانه گفتار باشد ) چون لفظ و جار آورده و لانه ضب را عرب مسكن تعبير ميكند و جار لانه كفتار است سپس گفته است هنگامى كه ضب از لانه اش بيرون آيد خود را بآن درخت ميمالد و باين جهت بزرگ نمىشود و نمو ندارد و عرب آن را ضرب المثل خوارى و خوار نموده است و گفتهاند اذل من عترت الضب يعنى از درخت دم لانه سوسمار خوارتر است و تصغيرش عتيره است . 4 - فرزند مرد و نژاد او است از پشت او و از اين جهت ذرية محمد ( ع ) را از نسل على و فاطمه ( ع ) عترت محمد گويند تغلب گويد من بابن اعرابى گفتم پس اينكه ابى بكر در سقيفه گفت ما عترت رسول خدا ( ص ) هستيم چه معنى دارد ؟ گفت مقصودش اين بود كه همشهرى و بيضه اوئيم و عترت محمد بناچار اولاد فاطمه بودند دليلش اينست كه سوره برائت را از ابى بكر گرفت و با على ( ع ) فرستاد و محمد فرمود دستور رسيده كه آن را خودم يا مردى از كسانم تبليغ كند سوره را از او گرفت و بمردى كه از خودش بود داد اگر ابو بكر از عترت بود بحسب نژاد نه بتفسير ابن اعرابى كه مقصود از آن در قول ابو بكر بلده است محال بود كه سوره برائت
356
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 356