را از او بگيرد و بعلى عليه السلام بدهد . 5 - گفته شده است كه عترت سنگ بزرگى است كه سوسمار پاى آن لانه ميسازد و در آن مأوى ميكند براى آنكه كم هوش است .
6 - گفته شده است كه عترت بيخ درختى است كه بريده شده و از اصول و عروقش روئيده 7 - عترت در غير اين معنى گفته پيغمبر است ( ص ) لا فرعة و لا عتيره - اصمعى در شرح آن آن گفته است كه يك مردى در زمان جاهليت براى گوسفندانش نذر ميكرد كه وقتى بصد رسد براى آنها گاو يا گوسفند قربانى بكشد و بسا بود كه مرديكه نذر بر عهده او بود از گوسفند خود دريغ ميكرد و آهو شكار ميكرد و نزد بتهاى خود بجاى گوسفند سر ميبريد تا بنذر خود وفا كرده باشد ، حارث بن حلزه يشكرى در اين معنا گفته است زور و باطل و ستم چنانچه - قربانى شود از گوسفند در آغل خوابيده آهو يعنى او را بگناه ديگرى گرفته‌اند چنانچه آنها آهو را بجاى گوسفند سر ميبرند 8 - اصمعى گفته است عترت بمعنى باد است 9 - عترت درختى است پر شير و كوچك در نواحى تهامه 10 - عترت بمعنى ذكر است عتر يعتر عترا يعنى نعوذ كرد 11 - رياشى گفته است از اصمعى معنى عترت را پرسيدم گفت گياهى است مانند مرزنجوش كه متفرقه روئيده شود محمد بن على بن الحسين مصنف اين كتاب گويد عترت همان على بن ابى طالب و ذريه او از بطن فاطمه و سلاله پيغمبرند آنان كه خداى تبارك و تعالى بامامت آنها نص صادر كرده بزبان پيغمبر خود ( ص ) و آنها دوازده‌اند اولشان على بن ابى طالب و آخر آنها مهدى صلوات الله عليهم اجمعين است و همه معنائى كه عرب براى عترت معتقد است بر آنها تطبيق مىشود - براى آنكه :

357