خداى عز و جل خود او را ميرانيد و يك صد سال مرده بود و در ميان آنها زيست كرد سپس خدا او را با آنان زنده كرد و يك صد هزار جنگنده بودند و سپس همه را بدست بخت نصر بكشتن داد يكتن از آنان جان بدر نبرد و بعد از او مهرقيه پسر بخت نصر شانزده سال و بيست و شش روز پادشاهى كرد و دانيال را گرفت و يك زير زمينى براى او كند چون يك چاه و دانيال و اصحاب و شيعيانش را در آن انداخت و آتش بر سر آنها ريخت و چون ديد آتش بآنها نزديك نميشود و آنها را نميسوزاند آنها را در چاه شيران و درندگان انداخت و بهمه شكل آنها را شكنجه كرد تا آنكه خداوند آنها را خلاص كرد و هم آنها هستند كه خدا آنان را در كتاب عزيز خود ( در سوره بروج ) ياد كرده و فرموده است كشته شدند اصحاب اخدود آتش بر افروخته و چون خدا خواست دانيال را قبض روح كند باو دستور داد نور خدا و حكمتش را به مكيخا بن دانيال بسپارد و او هم عمل كرد در اين موقع هرمز شصت و سه سال و سه ماه و چهار روز سلطنت كرد و بعد از او بهرام بن بهرام هفت سال سلطنت كرد و ولى امر خدا مكيخا بن دانيال و اصحاب مؤمن او بودند و شيعيان صديقش چون خدا خواست او را قبض روح كند در خواب باو وحى كرد كه نور خدا و حكمتش را به پسرش اتشو بن مكيخا بسپارد و دوره فترت ميان عيسى و محمد ( ص ) چهار صد سال و هشتاد سال بود و اولياء خدا در اين مدت ذريه اتشو بن مكيخا بودند كه هر كدام از ديگرى ارث ميبردند پى در هم از كسانى كه خدا آنها را انتخاب ميكرد در اين موقع شابور بن هرمز هفتاد و دو سال پادشاهى كرد و اول كسى است كه تاج بست و پوشيد و ولى امر خداى عز و جل در آن روزها تشو بن مكيخا بود و بعد از آن اردشير ديگرى پادشاه شد تا چند سال و در زمان او اصحاب

336