نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 334
بود خبر پادشاهان پيش از خودم و داستان هر كه از انبياء و رسل پيش از من مبعوث شده است ، اين حديث طولانيست ما آنجا را كه حاجت داريم از آن نقل كرديم . گويد چون اشج بن اشجان پادشاه شد و نامش كيس بود و دويست و شصت و شش سال پادشاهى داشت در سال پنجاه و يكم از سلطنت او خداوند عيسى بن مريم را مبعوث كرد و نور و علم و حكم و جميع علوم انبياء پيش را بوى داد و انجيل را بدان افزود و او را به بيت المقدس به بنى اسرائيل مبعوث كرد تا آنها را بكتاب و حكمت خود دعوت كند و بايمان بخدا و رسولش و بيشتر آنان سركشى و كفر را پيشه كرده از قبول دعوت امتناع كردند و چون باو ايمان نياوردند پروردگار خود را دعا كرد او را سوگند داد تا بعضى از ايشان را مانند شياطين مسخ كرد براى اينكه معجزه خود را به آنها بنمايد و از آن اعتبار بگيرند و اين معجزه هم جز كفر و طغيان براى آنان نيفزود پس آمد بيت المقدس و در آنجا توقف كرد آنها را مدت سى و سه سال دعوت كرد و بآنچه نزد خدا است ترغيب نمود تا يهود او را تعقيب كردند و ادعا كردند كه او را شكنجه دادند و زنده زير خاك كردند و بعضى ادعا كردند او را بدار كرده و كشتند و خدا تسلطى بآنها بر وى نداد و همانا اشتباه بر آنها دست داد و نتوانستند او را عذاب كنند و زير خاك كنند و بكشند و بدار كشند براى آنكه خداى عز و جل در سوره آل عمران آيه 55 فرموده است من تو را دريافت كنم و بسوى خود بالا برم و از آلودگى آنان كه كفر ورزند پاك كنم و قادر بر كشتن و بدار زدنش نشدند زيرا اگر بر آن قدرت يافته باشند تكذيب قول خدا لازم آيد كه فرمايد خدا او را دريافت كرد و بالا برد ، چون خدا خواست او را بالا برد باو وحى كرد كه نور خدا و حكمت او علم كتاب خود را بشمعون بن حمون الصفا بسپارد و او را خليفه بر مؤمنين كند اين كار را كرد و هميشه شمعون در ميان قوم خود بامر خداى عز و جل قيام ميكرد و در ميان بنى اسرائيل همه گفته هاى
334
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 334