نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 32
قسمت كند و بسنت پيغمبرشان ميان آنها عمل كند و اسلام در زمين پا برجا گردد و آن پيشوا هفت سال در ميان مردم درنگ كند و بعضى نه سال گفتهاند سپس ابو داود آن را بطريق ديگر از ابى الخليل از عبد الله بن حرث از ام سلمه روايت كرده است و نقاط مبهم سند اول را توضيح داده و رجال اين سند رجال صحيحين هستند و طعن و اعتراضى در آنها نيست فقط گفتهاند كه اين روايت را قتاده از ابى الخليل روايت كرده است و قتاده از مدلسين در حديث است و او را بلفظ از فلان از فلان روايت كرده است و روايت مدلس قبول نيست مگر آنكه تصريح كند كه حديث را از راويان آن شنيده است اعتراض ديگر در اين حديث اين است كه در متن حديث ذكرى از مهدى نشده است فقط ابو داود آن را در اخبار مهدى نقل كرده است . 8 - نيز ابو داود با آنكه حاكم از او پيروى كرده است از ابو سعيد خدرى روايتى نقل كرده است باين طريق عمران قطان از قتاده از ابى بصره از ابى سعيد خدرى كه گفت رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود مهدى از من است پيشانى برآمده و اقنى الانف است [1] زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد و هفت سال سلطنت كند اين لفظ ابو داود است و انتقادى بر آن نكرده است و لفظ حاكم اينست مهدى از ما خانواده است اشم الانف و اقنى و اجلى است [2] زمين را پر از داد و عدالت كند چنانچه پر از جور و ظلم شده است و چنين زنده باشد ( همه انگشتان دست چپ را گشود و با دو انگشت از دست راست سبابه و ابهام ) و سه ديگر را بكف گره كرد حاكم گفته است اين حديث طبق شرط مسلم صحيح است ولى صحيحين آن را ثبت نكردهاند انتهى . در حجت بودن روايت عمران قطان اختلاف است ، بخارى از او بعنوان استشهاد روايت كرده نه آنكه بروايت او اساسا اعتماد كند ، يحيى بن قطان را عادت بود كه حديث از او نقل نميكرد يحيى بن معين گفته است قوى نيست ، مره گويد او چيزى نيست ، احمد بن حنبل گويد من اميدوارم صالح الحديث باشد ، يزيد بن زريع گويد خارجى مذهب است و شمشير را بر اهل قبله رواميداند ، نسائى گفته است كه ضعيف است ، ابو عبيده آجرى گويد در باره او از ابو داود پرسش كردم گفت از صاحبان حديث حسن است و من از او جز نيكى نشنيدم و يك بار ديگر از او شنيدم كه ياد او كرد و گفت ضعيف است و در ايام ابراهيم بن عبد الله بن حسن فتواى سختى صادر كرد و در آن خونها ريخته شد .
[1] اقنى الانف بلندى سر بينى و كژى و كوزى وسط آن و درازى طرف يا برآمدگى وسط نامى و تنگى هر دو سوراخ و اين در اسب عيب باشد و در شاهين و باز مدح است . نقل از منتهى الارب . [2] بينى بلند و جلوگيرى ستم را گويند بطور كنايه - اجلى يعنى بالاى پيشانى او باز است و بيمو است و اين كنايه از پيروزى و خوشبختى است .
32
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 32