نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 31
ميفرمود كه پيغمبر صلَّى الله عليه و آله فرمود مردى از وراء نهر بيرون آيد كه او را حرث نامند و بر مقدم لشكر او مردى باشد كه او را منصور نامند كه هموار كند يا در تمكين آورد براى آل محمد چنانچه قريش براى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلم تمكين كردند بر هر مؤمنى يارى او واجب است يا فرمود اجابت او واجب است ابو داود سخنى در باره اين حديث نگفته است و در جاى ديگر گفته است . هرون شيعه زاده است ، سليمانى گفته است در او تأمل است ، ابو داود در باره ابى قيس ( راوى ديگر روايت ) گفته است باكى ندارد ولى در حديث او خطا است ذهبى گفته است صدوق است ولى اخلاطى دارد و اما ابو اسحق نسفى راوى ديگر حديث در صحيحين روايات او ثبت شده ولى در آخر عمرش اختلال حال پيدا كرده است و روايت او بدون واسطه اتصال به على عليه السّلام ندارد و همين حال دارد روايت ابى داود از هرون بن مغيره و در سند دوم حديث ابو الحسن و هلال بن عمر مجهول الحال ميباشند و ابو الحسن جز باعتبار روايت مطرف بن طريف از وى شناخته نشده انتهى . 6 - و نيز ابو داود روايتى از ام سلمه نقل كرده است و ابن ماجه و حاكم هم در مستدرك درج كردهاند باين طريق على بن نفيل از سعيد بن مسيب از ام سلمه روايت كرده است كه گويد شنيدم رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلم مىفرمود مهدى از فرزندان فاطمه است و لفظ روايت حاكم اينست : شنيدم رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلم يادآور مهدى گرديد پس فرمود آرى او حق است و او از فرزندان فاطمه است ولى در باره اين حديث سخنى نگفته است نه آن را تصحيح كرده و نه چيزى ديگرى گفته است ولى ابو جعفر عقيلى او را ضعيف دانسته است و گفته است از على بن نفيل پيروى نشده و جز از او اين حديث معروف نيست . 7 - نيز ابو داود از ام سلمه روايت ديگرى نقل كرده است از صالح ابى الخليل از رفيقى كه داشته از ام سلمه روايت كرده است كه گفت هنگام مرگ يك خليفه اى اختلاف رخ دهد و مردى از اهل مدينه بمكه گريزد و جمعى از اهل مكه نزد او آيند و او را بر خلاف ميل خودش بخروج وادارند و ميان ركن و مقام با او بيعت كنند و از شام يك لشكرى بسوى او بعث شود و زمين بيداء كه ميان مدينه و مكه است آن لشكر را فرو برد چون مردم اين پيشامد را بدانند ابدال اهل شام و قبائل اهل عراق باو رو آورند و با او بيعت كنند سپس مردى از قريش كه اخوالش قبيله بنى كلب باشند لشكرى بسوى آنها فرستد و اهالى مكه بر آنها غلبه كنند و قشون بنى كلب هلاك شوند ، نوميد كسى است كه در غنيمت بنى كلب حاضر نباشد آن مال را ميان آنها
31
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 31