نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 282
ميكرد و ايمان خود را مستور ميداشت تا بهتر بتواند رسول خدا ( ص ) را يارى كند . . امام ششم فرمود ابو طالب اظهار كفر ميكرد و ايمان خود را پنهان داشت و چون مرگش در رسيد خداى عز و جل برسول الله وحى كرد كه از مكه بيرون روزى را در آن ياورى ندارى . . اصبغ بن نباته گويد ، شنيدم امير المؤمنين ( ع ) ميفرمود بخدا پدرم و اجدادم عبد المطلب و هاشم و عبد مناف هرگز بت نپرستيدند ، عرض شد چه پرستش مى - كردند ؟ فرمود بپيروى كيش ابراهيم بسوى خانه كعبه نماز ميخواندند و بدان متمسك بودند . عبد الله بن عباس گويد از پدرم شنيدم ميگفت چون عبد الله براى پدرم زائيده شد ديدم از رخساره اش نورى ميتابد مانند نور آفتاب ، پدرم گفت اين پسر بچه مقام بزرگى خواهد داشت ، گويد در خواب ديدم كه از سوراخ بينى او پرنده سفيدى بيرون آمد و پرش كرد تا بمشرق و مغرب رسيد و سپس برگشت تا بر خانه كعبه افتاد و همه قريش براى او بخاك افتادند ، در اين ميان كه مردم بوى متوجه بودند يك نورى شد در ميان آسمان و زمين و پهن شد تا بمغرب و مشرق رسيد . چون از خواب بيدار شدم تعبير آن را از كاهنه بنى مخزوم پرسيدم بمن گفت اى عباس اگر خوابت راست باشد از او پسرى شود كه اهل مشرق و مغرب پيروى او كنند . پدرم گفت وضع عبد الله براى من اهميت پيدا كرد تا آمنه زيباترين و خوش خلق ترين زنان قريش را بزنى گرفت و چون خودش مرد و آمنه رسول خدا را زائيد آمدم ديدم همان نور در پيشانى او مى -
282
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 282