نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 218
( 1 ) بدان كه چون پيغمبر ( ص ) ما را فرمان داده كه تمسك بعترت كنيم عقل و عرف و سيره دليل باشد كه مقصودش علماى عترتست نه جهال عترت ، و نيكان و پرهيزكاران نه ديگران آنچه بر ما واجب و لازمست اينست كه متوجه باشيم در ميان عترت بكسى كه علم بدين با عقل و فضل و زهد در دنيا و استقلال با من در او جمع باشد و پيرو او شويم و بقرآن با او تمسك جوئيم اگر گويد فرض كن اينها در دو مرد جمع شد يكى از زيديه است و ديگرى از اماميه شما بكدام اقتداء ميكنى و پيرو كدام ميشوى ميگوئيم اين اتفاق واقع نشود و اگر واقع شود يكدليل روشنى آنها را از هم جدا كند و بر حق از آنها را معلوم سازد چون نص از امام پيش يا ظهور علم و دانش چنانچه در روز نهروان از امير مؤمنان ظاهر گرديد و فرمود خوارج از نهر نگذشتند و نخواهند گذشت بخدا از شما ده تن كشته نشود و از آنها ده تن نجات نيابد و يا آنكه از يكى مذهب ناحقى سرزند كه اقتداء بوى جائز نباشد چنانچه از زيديه ظاهر است كه معتقد باجتهاد و قياس در واجبات شرعيه و احكام هستند و از اين دانسته شود كه امام بر حق نيستند مقصودم شخص زيد بن على و امثال او نيست زيرا از آنها انكار امامت اظهار نشده و خود هم مدعى امامت نبودند دعوت آنها بقرآن و رضاى آل محمد بود و اين دعوت حق است اما اينكه گفته چگونه او را گواه گيرد بر كسانى كه آنها را نديده و بآنها امر و نهى نكرده در جواب او بايد گفت معنى شهيد در نزد طرفهاى تو آن نيست كه تو ميگوئى و اگر اماميه را نكوهش كنى باينكه كسى كه رويش ديده نشده و شخصش شناخته نيست آن مقامى را كه براى او مدعى هستيد ندارد تو بما اطلاع بده از امامى كه گواه و شهيد خلق است از عترت ، امروزه اگر گويد او را نميشناسد داخل در عيبى كه گفته شده ، و بر او لازم آمده آنچه را بگردن طرف خود
218
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 218