نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 214
بگفته بعضى از غلات نسبت بهمه اماميه حجت شما است كار آسانست و * ( حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ) * سپس صاحب كتاب گفته اكنون دليل زيديه را بيان ميكنيم و آن گفته خداى تبارك و تعالى است * ( ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا ) * - كتاب را ارث داديم ببندگان برگزيده خود تا آخر آيه . در جوابش بايد گفت اگر قبول كنيم كه اين آيه در باره عترت نازل شده چه برهانى دارى كه مقصود از سابق بالخيرات دنبال آن خصوص اولاد حسن و حسين است نه ديگران از عترت تو هم طرفهاى خود را سرزنش ميكنى و خودت ادعاى بىدليل ميكنى . سپس گويد خداى عز و جل ذكر خاصه و عامه امت پيغمبرش را در اين آيه كه و اعتصموا با لله جميعا همه بريسمان محكم خدا بچسبيد تا آخر نموده و بخطاب عمومى خاتمه داده و يك خطاب خصوصى آغاز كرده و فرموده * ( وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ ) * يدعون الى الخير - بايد در ميان شما امتى باشند كه دعوت بخير كنند تا آنجا بالخصوص فرمايد شما بهترين امت هستيد كه بيرون آورده شديد براى مردم اين را بذريه ابراهيم خطاب كرده نه مردم ديگر و مقصود مسلمانانند نه مشركان از ذريه ابراهيم عليه السلام پيش از مسلمانى و هم اينان را گواهان مردم ساخته و در سوره حج آيه 77 فرموده اى آنان كه گرويديد ركوع كنيد و سجده كنيد و عبادت كنيد تا آنجا كه فرمايد تا باشيد گواه بر مردم ، اين روش مخصوص بذريه ابراهيم است ( ص ) سپس بآيات بسيارى دست انداخته مانند همين آيات از قرآن . در جوابش بايد گفت اى حجتتراش تو خود ميدانى كه معتزله و سائر فرق امت در تأويل اين آيات بسختى با تو نزاع دارند و مخالفند و تو جز ادعا ندارى ما ادعاى تو را قبول كرديم و از تو ميپرسيم دليلت در مدعاى خصوصيت كه منظور از آنان خصوص ولد حسن و حسين است و نه ديگران چيست ؟ تا كى ادعا ميكنى و از دليل ميگريزى و ما را با قرآن خواندن ميترسانى و گمان ميكنى قرائت دليلى است مخصوص تو و طرف تو نمىتواند قرآن بخواند و الله المستعان
214
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 214