روش عامه را دارند و در واجبات شرعيه كه جز مصلحت الهى باعث تعبد بآنها نيست برأى و اجتهاد و قياس عمل ميكنند و بهمين راه دانستيم كه مخالفين آنها بر باطلند .
3 - از اين طائفه آن قدر علم بحلال و حرام و احكام بر ما ظاهر شد كه از ديگرى ظاهر نشده سپس اخبار پشت رسيده كه هر كدام ديگرى را بامامت معين كرده تا بامام حسن عسكرى ( ع ) و چون وفات كرد و نص و جانشينش را تصريح نكرد رجوع بكتب گذشتگان خود كرديم ديديم در روايات بسيارى پيش از غيبت دليل قطعى بر جانشين بعد از امام حسن وارد شده و بيان شده كه از چشم مردم غائب شود و شخص او پنهان باشد و شيعه دچار اختلاف شوند و مردم بحيرت افتند در كار او ما دانستيم كه گذشتگان علم غيب نداشتند و ائمه از طرف پيغمبر موضوع غيبت را بآنها اعلام كردند پيش ما از اين راه باين دليل پيدايش و وجود و غيبت او محقق شد اگر دليلى بر رد آنچه گفتيم هست اظهار كنند ما با حق عنادى نداريم و الشكر لله باز صاحب كتاب بعقب برگشته و سخن واقفه بر موسى بن جعفر را پيش كشيده ما كه بر كسى توقف نكرديم و خودمان پرسش از تفاوت ميان طوائف واقفه داريم و بيان كرديم كه ما دانستيم كه موسى فوت شده چنانچه دانستيم امام صادق فوت شده و شك در موت يكى از آنها باعث شك در موت ديگريست و جمعى هم واقفه بامام جعفر صادق شدند كه منكر واقفه بامام موسى و منكر واقفه بر امير المؤمنين هستند ما بآنها گفتيم دليل شما بر رد آنها دليل ما است بر رد شماها هر چه خواهيد بگوئيد ، خود را محكوم كرده‌ايد سپس گفته است كه ما اماميه در برابر واقعه گوئيم امام بايد آشكار و موجود باشد و اين حكايت

210