نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 208
است در صورتى كه اخبار امامت را شنيده و قطع عذرش شده جائز نيست زيرا خبر صحيح مثل عيانست و در امور قلبى تقيه موضوع ندارد زيرا جز خدا كسى آن را نميداند ، اينكه گفته چرا امام از ارشاد شيعه تقيه كند و از گرفتن اموال آنها تقيه نكند و خدا گويد پيرو كسى باشيد كه از شما مزد نخواهد در جواب اين اعتراض تا آخر فصل بايد گفت امام از ارشاد و كسى كه طالب آن باشد تقيه ندارد چه تقيه اى كرده با آنكه حق را بيان كرده و بر آنها لازم دانسته و آنها را بدان دعوت كرده و حرام و حلال را بآنها آموخته تا باحكام مخصوص مذهب خود معروف و مشهور شدهاند ، امام اموال مردم را نگرفته از آنها خمسى را خواسته كه خداى عز و جل واجب كرده و براى آن كه آن را بمصرف رساند طبق دستورى كه دارد آنكه قانون خمس آورده همان رسول خدا است و قرآن هم بدان گويا است در سوره انفال آيه 41 بدانيد هر چه غنيمت يافتيد همانا خمس آن تا آخر آيه و در سوره توبه آيه 103 فرمايد بگير از اموالشان صدقه تا آخر آيه اگر در گرفتن مال عيبى يا طعنى است بر كسى است كه آغاز كرده و الله المستعان باز بصاحب كتاب گوئيم بگو كه اگر امام شما خروج كرد و غالب شد خمس را ميگيرد و خراج را جمع ميكند و از زمين و غنيمت و معادن و امثال آن حق دريافت ميكند اگر گويد نه خلاف حكم اسلام است و اگر گويد آرى پس در جواب مردى مانند خود كه باو اعتراض كند خداى عز و جل گفته پيرو كسى باشيد كه از شما مزد نخواهد و فرموده بسيارى از احبار و رهبان مال مردم را ميخورند تا آخر چه گويد ؟ اماميه هم همان جواب را گويند ، اين اعتراضى است كه ملحدين و بيدينها باسلام دارند و طعنه ميزنند بر مسلمانان نميدانم چه كسى آن را باينها جا زده خدايت خير آموزد و اهل خيرت كناد بدان كه ما بكتاب و سنت عمل كنيم و مخالف آن نباشيم
208
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 208