كسانى كه جز قرآن اعتراف بمعجزات ديگر پيغمبر دارند ميگويند اين معجزات بر خلاف عادت و بقدرة الهى واقع شده و ما صحت آنها را دانستيم با آنكه ناقلين بسيارى هم ندارند اماميه گويند شما از ما هم همچنين بيان را بپسنديد و بما حق بدهيد كه اخبارى را كه خودمان از ائمه خود نقل كرديم صحيح است و دليل است بر اينكه امر غيبت بر خلاف عادت و بقدرة خدا واقع شده و بر تحقيق آن ادله عقليه و قرآنيه و اخبار مرويه كه حتى نزد محدثين عامه پذيرفته است وجود دارد .
جدلى گويد ما ميگوئيم راجع بمعجزات پيغمبر كسانى در برابر ما نيستند كه از خود پيغمبر ضد مرويات ما را نقل كنند و آن را ابطال كند و نقض نمايد ولى شما خود روايت داريد كه اول و آخر ائمه يكسانند آيا اينجا مدعى هستيد كه اول آنها غير از آخر آنها است ؟
در جواب بايد گفت كه چه خواهى گفت اگر يك برهمنى گويد عادت و مشاهده اوضاع جهان و طبيعت مانع است از اينكه ماه دو تا گردد و اگر دو پاره گردد و سخن گويد نظام عالم بر هم خورد و استدلال شما باينكه در برابر آنها كسى نيست منكر باشد اول ما چون آخر ما نيست درست نباشد زيرا در جواب گفته شود .
شما خودتان بشدت اين موضوع را رد ميكنيد و اگر خلق بسيارى اين معجزات را مشاهده كرده بودند حكم آنها مثل حكم قرآن آشكار و روشن بود ، از اينجا روشن شد كه اين شخص جدلى وارد مغالطه شده و در شبهه فرو رفته است . جدلى گويد شما قبول نداريد كه پيغمبر ما ( ص ) در زمان حياتش و بعد از مرگش پيروان بيشمارى

174