نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 138
طائفه را لابديه موسوم نمودهام زيرا مرجع و معتمدى ندارند جز اينكه ميگويند اين كسى كه در عالم كائنات نيست بايد موجود باشد باين خاطر اين نام را بآنها نهاده و ما هم همين نام را بآنها ميگذاريم ، و باين معنا كه اينها پست ترند از هر مبطلى كه بتى دارد و آن را ميپرستد زيرا همان بت پرستان هم متوجه بيك موجودى هستند گو اينكه باطل است و اينها بيك عدم چسبيدند كه نيست و باطل محض است و بحق آنها لابديه ميباشند يعنى چاره اى ندارند كه متوجه او باشند زيرا هر مطاعى معبود است و بدان چه گفتيم روشن شد كه اينها در ميان فرق باطله خصوصيتى دارند كه مزيد انحطاط است و الحمد لله ، سپس گفته است ما اين نوشته را باين مثل پايان ميدهيم ميگوئيم طرف خطاب و مناظره ما كسانى هستند كه اتفاق دارند بر اينكه لا بد بايد امام قائمى از اهل بيت باشد تا حجت خدا ثابت گردد و فقر و حاجت مردم بر طرف شود كسى كه در اين عقيده همراه ما نباشد از ملاحظه نوشته ما معذور است و ما مسئول او نيستيم و بكسانى كه در اين اصل با ما اتفاق دارند و پيش از اين بآنها اشاره كرديم ميگوئيم ما و شما اتفاق داريم كه اطاقهاى اين خانه هيچ كدام بدون يك چراغ فروزنده نيست ميانه خانه رفتيم و در آنجا جز يك اطاق نبود در اينجا واجب و درست آمد كه چراغ در همان يك اطاق موجود است * ( وَالْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ ) * ابو جعفر محمد بن عبد الرحمن بن قبه رازى او را جواب داده و گفته ما بتوفيق خدا ميگوئيم ادعا بيجا و افتراء بطرف دليل نميشوند و اگر چنين باشد استدلال ميان دو طرف مختلف العقيده از ميان برداشته شود و هر كس هر بدى را بخاطرش رسيد بطرف مخالف ميبندد
138
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 138