نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 99
فلان روز به نزد وى رويد و كسى كه مصيبت و بلا نديده است و داغدار نيست نبايستى در اين جشن شركت كند ، زيرا كسى كه بلا نديده خيرى در او نيست و چون چنين كرد مردم گفتند : اين مردى است كه ابتدا بخل ورزيد ولى سپس پشيمان و شرمگين گرديد و در مقام تدارك و جبران برآمد و عيب خود را از بين برد و چون مردم گرد آمدند براى آنها به سخنرانى پرداخت و گفت : اى مردم ! من شما را براى جشن دعوت نكردهام بلكه مقصودم اين است كه با شما در بارهء ذو القرنين و ناراحتيهايى كه در اثر فراق و فقدان وى حاصل شده است سخن گويم . شما آدم عليه السّلام را در نظر آوريد ، خداى تعالى او را به دست خود آفريد و از روح خود در وى دميد و فرشتگان را براى وى به سجده درآورد و در بهشتش نشانيد و او را چنان گرامى داشت كه كسى را گرامى نداشته است ، بعد از آن او را به بزرگترين بلايى كه در دنيا وجود دارد مبتلا ساخت و آن خروج از بهشت است ، مصيبتى كه جبرانى براى آن نيست ؛ سپس بعد از او ابراهيم عليه السّلام را به آتش و ذبح فرزندش مبتلا ساخت و يعقوب را مبتلا به اندوه و گريه كرد و همچنين يوسف را به بردگى و ايّوب را به بيمارى و يحيى را به سر بريدن و زكريّا را به كشتن و عيسى را به اسيرى مبتلا ساخت و بيشتر خلق خداى تعالى گرفتار و
99
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 99