نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 97
ريز ريز كنيد و با آن خاكها مخلوط نمائيد و تيرهايى از مس بسازيد و ورقههايى از مس بر روى آنها قرار داده و آنها را ذوب كنيد و شما بر چنين كارهايى توانائيد ، زيرا بر زمين هموار قرار داريد و چون از اين كارها فارغ شديد مساكين را فراخوانيد تا آن خاكها را خارج سازند و آنها بخاطر طلا و نقرهاى كه در آن وجود دارد بر اين كار شتاب خواهند كرد . آنان مسجد را ساختند و مساكين نيز آن خاك را بيرون بردند و سقف برجا ماند و مساكين نيز بىنياز شدند و آنها را در چهار لشكر منظَّم كرد و در هر لشكرى ده هزار نفر وجود داشتند ، آنگاه آنها را به شهرها فرستاد و در انديشهء مسافرت افتاد ، قومش به گرد او آمدند و گفتند : اى ذو القرنين ! تو را به خدا سوگند كه ديگران را نسبت به خود بر ما مقدّم ندارى ، ما سزاوارتريم كه تو را زيارت كنيم و مسقط الرّأس تو در ميان ما باشد ، تو در ميان ما زاده شدى و پرورش يافتى و اين اموال و نفوس ماست كه در اختيار تو نهادهايم تا بر آنها حكومت كنى و اين مادر توست كه پير و ناتوان است و حقّش از همهء خلق خداوند بر تو بيشتر است و تو را نسزد كه نافرمانى او را كرده و با وى مخالفت كنى ، گفت به خدا سوگند كه سخن شما درست و نظرتان صواب است ، امّا من مانند
97
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 97