نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 433
آنگاه فرمان داد تا چهار تابوت از چوب ساختند و دستور داد دو تاى آنها را به طلا زينت كردند و دو تاى ديگر را به قير اندودند ، بعد از آن دو تابوت قيراندود را از طلا و ياقوت و زبرجد پر ساختند و دو تابوت زينت شده با طلا را از مردار و خون و فضله آكنده كردند و در آنها را محكم بستند ، آنگاه وزرا و اشرافى را كه گمان مىبرد ايشان او را بر آن عمل ملامت كردهاند فراخواند و تابوتها را بر آنها عرضه كرد و گفت : اينها را قيمت كنيد ، آنها گفتند : به حسب ظاهر و دريافت بر اين دو تابوت طلا قيمتى نمىتوان نهاد از بس كه قيمتى هستند و آن دو تابوت قير هم قيمتى ندارد زيرا بىمقدار و بىارزش است . پادشاه گفت : اين رأى شما به واسطهء ميزان علم شماست و فرمان داد تا تابوتهاى قيراندود را گشودند و به واسطهء جواهرهايى كه در آنها بود خانه روشن شد ، آنگاه گفت : مثل اين دو تابوت مثل آن دو مردى است كه شما حقير و خوار شمرديد ، لباس و ظاهر آنها را سهل شمرديد و حال آنكه باطن آنها از علم و حكمت و راستى و نيكويى و ساير مناقب خير آكنده بود ، مناقبى كه از ياقوت و لؤلؤ و جواهر و طلا برتر است .
433
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 433