نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 415
را اختيار كردم و اگر بخواهى آنچه را كه دانستهام از اوصاف آخرت كه امرى اصيل است برايت تعريف كنم پس مهيّاى شنيدن باش تا بشنوى آنچه را كه نشنيدهاى . اين سخنان در دل سنگ پادشاه هيچ تأثير نكرد و گفت : تو دروغ مىگويى و به حقيقتى نرسيدهاى و به غير از تعب و رنج و مشقّت بهرهاى نبردهاى ، بيرون رو و در مملكت من مباش كه تو خود فاسدى و ديگران را نيز فاسد خواهى كرد . تولَّد بوذاسف ( ) و در اين ايّام براى پادشاه پسرى متولَّد شد از آن پس كه از داشتن فرزند ذكور نااميد گشته بود ، پسرى كه در زيبايى و جمال و نورانيّت روزگار مانند آن را نديده بود و چندان از ولادت اين فرزند خوشحال شد كه نزديك بود از خوشحالى قالب تهى كند و پنداشت بتهايى كه به عبادت آنها مشغول بوده آن فرزند را به او بخشيدهاند و جميع خزائن خود را بر بتكدهها قسمت كرد و فرمان داد مردم به مدّت يك سال به عيش و نوش مشغول شوند و آن فرزند را بوذاسف نام نهاد و دانشمندان و منجمان را گرد آورد تا طالع مولود را ملاحظه كنند و پس از تأمّل گفتند : از طالع اين فرزند چنين ظاهر مىشود كه از شرافت و منزلت به مرتبهاى رسد كه هيچ كس در سرزمين هند به آن مرتبت نرسيده باشد و همهء
415
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 415